با ترانه ...
مدت زیادی بود، حدود دو سال، بعد از شعری که برای خواهرم آیات القرمزی، شاعر بانوی جوان و مبارز بحرینی سروده بودم، به این خانه سری نزده بودم. اصلاً حال و هوای وب نویسی از سرم افتاده بود. شاید هم یک دوره غارنشینی بود که برای خودسازی لازم داشتم و بی آنکه بخواهم، به برکت آیه های نام آیات، نصیبم شد. اما حالا از کوه پایین اومدم و اگه هنوز سکه ام بازار داشته باشه و گوهرم عیار، می خوام دوباره با یک یاعلی عشق رو آغاز کنم. دستت رو بده به دستم! نترس... اینجا تو فضای مجازی محرم و نامحرم نداریم. پس دستت رو بده! من به دست گرم تو احتیاج دارم تا با یه کلیک تمام فاصله های گذشته رو در هم بشکنیم و دوباره از نو شروع کنیم. باور کن! به همون فاصله ای که بین ما بود و تو اون رو بد و شر می دونی و من اون رو خیر و رحمت می دونم قسم! اگه تو بخوای می تونیم... می تونیم که از نو شروع کنیم. یا علی... موضوع مطلب : یاعلی, عشق, داود, صلاحی, با ترانه شنبه 92 اردیبهشت 14 :: 11:52 عصر :: نویسنده : داود صلاحی
منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ آمار وبلاگ بازدید امروز: 13
بازدید دیروز: 2
کل بازدیدها: 22810
|
||