سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
با ترانه ...

شب چه‏قدر ...؟ (1)

«شب چه­قدر...؟» شاید ترجمه­ای همراه با تلمیح باشد از این فرموده­ی خداوند که «وَمَا اَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ » (قدر/2). «شب چه­قدر؟» اشاره­ای خلاصه و کوتاه است به این پرسش­های اساسی که «شب قدر چیست؟»، «شب قدر چه قدر و ارزشی دارد؟»، «نقش و جایگاه شب قدر در زندگی ما چیست؟»، «نسبت ما با شب قدر چیست؟»، «چقدر شب قدر؟» و پرسش­های دیگری از این قبیل که شاید سالی یک بار به ذهن عده­ای از ما خطور می­کند و من چکیده­ی همه­ی آنها را معمولاً در این سؤال که با طنزی لطیف آمیخته است بیان می­کنم: شب چه­قدر...؟
البته من سؤال خود را به سالی یک بار و در شب­های قدر محدود نمی­کنم و سعی می­کنم در طول سال از خودم بپرسم و اکنون می­خواهم شما را هم به این پرسش دعوت کنم و از شما بپرسم تا شما هم گاهی از خودتان بپرسید شب چه­قدر؟
به نظر من تمامی این سؤالات معطوف است به این پرسش کاربردی که «ما در شب قدر باید چه کار کنیم؟». یعنی هر پاسخی که به آن سؤالات بدهیم به طور مستقیم در این سؤال اخیر تأثیر دارد و در عمل، تکلیف ما را با خدا، شب قدر و خودمان روشن می­کند. چیستی شب قدر، قدر و ارزش آن، نقش و جایگاه آن، نسبت ما با آن، تعداد آن و همه و همه­ی این مسائل قرار است به این نقطه ختم شود که حالا ما با این شب قدر محترم چه کار باید بکنیم؟
در فرهنگ ما شب قدر معمولاً به این شکل و با این ویژگی­ها معرفی می­شود:

شبی که قرآن در آن شب نازل شده است؛
شبی که مقدس و دارای ارزش معنوی است؛
شبی که سرنوشت یک سال آینده­ی انسان­ها در آن رقم می­خورد؛
شبی که بیش از هزار شب ارزش دارد؛
شبی که هر کار خیری در آن هزار برابر ارزش دارد؛
شبی که باید به عبادت و شب­زنده­داری سپری شود؛
شبی که (به نظر بعضی­ها) باید به علم­آموزی و کسب معرفت سپری شود؛
شبی که خداوند گناهان بندگان خود را می­بخشد؛
شبی که ...

البته همه­ی این ویژگی­ها درست است و در آیات و روایات هم به آنها تصریح شده است؛ ولی این نوع نگاه به شب قدر ما را به چه نوع مواجهه­ای با این شب فرا می­خواند؟ رفتار و برخورد ما با یک چنین شب قدری قطعاً اینگونه خواهد بود:

روز قبل از شب قدر کمی استراحت می­کنیم تا بتوانیم شب را بیدار بمانیم؛
سعی می­کنیم شب جایی مهمان نشویم و تا حد امکان مهمانی را هم نپذیریم؛
یک قرآن و یک مفاتیح­الجنان کنار دست خود می­گذاریم و شروع می­کنیم به انجام اعمالی که در این شب مستحب است؛
عمدتاً به مساجد و تجمعات مذهبی می­رویم تا از برنامه­های تدارک دیده شده­ی آنها در این شب بهره­مند گردیم؛
در این شب توبه و انابه به درگاه خدا می­کنیم و به او قول قرص و محکم می­دهیم که دیگر گناه نکنیم؛
از خدا می­خواهیم خواسته­هایمان را برآورد و بعضی اموری که در نظر داریم و آرزو داریم به آنها برسیم برایمان در سال آتی مقدر نماید؛
و ...

اما چند نکته راجع به این نوع نگاه به شب قدر:

تمام آنچه گفتم در مورد بعضی افراد جامعه صادق است و بعضی دیگر ترجیح می­دهند این شب را هم مانند شب­های دیگر زندگی خود بگذرانند (منظورم آنهایی است که به این شب اعتقاد دارند، نه کسانی که فارغ از این ماجرا هستند)؛
معمولاً در این شب وقت خود را هدر می­دهیم و آنگونه که شایسته و بایسته است اعمال مخصوص این شب را انجام نمی­دهیم؛
بعضی از ما از اینکه باید شب تا صبح بیدار باشیم و عبادت کنیم همچین دل خوشی نداریم و ته دلمان سر خدا غرولوند می­کنیم؛
بعضی از ما از اینکه شب­های قدر در میان سه شب 19، 21 و 23 رمضان مردد است خوشحالند که سه شب را به عبادت می­گذرانند و برخی ناراحتند که مجبورند سه شب بیداری را تحمل کنند؛
عمدتاً سر شب آنقدر خود را با دعاهای عریض و طویل، آن هم به زبان عربی که معنای آن را نمی­فهمیم، خسته می­کنیم که بعد از چند ساعت با خواب درگیر می­شویم و تسلیم خمیازه و چرت و حتی خواب می‌شویم. گاهی هم ناچار می­شویم به ترفندی متوسل شویم که حضرت صدیقه­ی طاهره (سلام الله علیها) از طریق آن کودکان خردسال خود را در این شب بیدار نگه می­داشتند؛ یعنی آب به دست و روی خود می­زنیم تا خواب از سرمان بپرد؛
گاهی در تجمعات مذهبی که حضور یافته­ایم نقبی هم به گناه می­زنیم (منظورم رفیق ناباب است که ما را از گناهان جمعی نظیر غیبت، تهمت، تمسخر، لهو و امثال آن در قالب­های سنتی مثل جوک و لطیفه و مدرن مثل پیامک و نظایر آن بهره­مند می­کند) و نمی­گذاریم لااقل یک شب گناهی در پرونده­یمان ثبت نشود؛
در این شب توبه و انابه به درگاه خدا می­کنیم و به او قول قرص و محکم می­دهیم که دیگر گناه نکنیم؛ ولی اکثراً پیش از طلوع صبح قول خود را نقض می­کنیم و ...؛
آن عده­ای که معتقدند این شب باید به علم­آموزی و کسب معرفت سپری شود هم علم را می­بوسند و روی طاقچه می­گذارند و ترجیح می­دهند وقت خود را با قرآن و مفاتیح بگدرانند، مگر عده­ی معدودی که انگشت شمارند؛
آرزوهایی را که می­خواهیم خدا برایمان مقدر کند تا در سال آینده به آنها برسیم معمولاً متناسب با درک ناچیز و بر اساس خودخواهی­ها و جهالت­ها و حتی هواهای نفسانیمان شکل گرفته که درواقع، با اصرار بر مقدر شدن آنها مشغول زدن تیشه به ریشه­ی خود هستیم در دنیا و آخرت؛
معمولاً شب قدر یکی از سخت­ترین شب‌های زندگیمان است که با فشار بی‌خوابی و خستگی مفرط همراه است و خاطره‌ی تلخی را در ذهن ما بر جای می‌گذارد؛ ولی ما هر سال مانند دارویی تلخ آن را سرمی‌کشیم و برای اینکه از خوبی‌های آن بهره‌مند گردیم این یک شب را تحمل می‌کنیم و بیدار می‌مانیم؛
و ...

بگذریم و زیاد سخت نگیریم! اینها گرفتاری­های متداول ما انسان­هاست که همواره با آنها درگیر هستیم و خدا هم چندان خرده­ای برای این رفتارها بر ما نمی­گیرد؛ من که هستم که بخواهم خرده بگیرم یا عیب­جویی کنم؟! قصد من صرفاً آسیب­شناسی مختصر و گذرایی از رفتار و برخورد ما با شب قدر است که البته هنوز وارد بخش اصلی بحث خود نشده­ام و اینها بیشتر مقدمات بحث بود.

(خسته که نشدید؟! این مقدمات لازم است تا بحث اصلی جابیفتد. کمی صبر داشته باشید و متن دوم را بخوانید!)

 




موضوع مطلب : شب قدر, توبه, دعا, آمرزش, معرفت, خدا


یکشنبه 89 شهریور 14 :: 11:36 صبح ::  نویسنده : داود صلاحی

شب چه‌قدر...؟ (2)

یکی از اشتباهاتی که معمولاً در مباحث علمی رخ می­دهد و عمده­ی اختلاف نظرها و منازعات علمی هم از همین اشتباه برمی­خیزد این است که ما از وسط بحث شروع به بررسی یک موضوع می­کنیم و آن را از ابتدا و به همراه علل و ریشه­هایش مورد ملاحظه قرار نمی­دهیم. آنچه در بالا درباره­ی نوع نگاه ما به شب قدر گفته شد هم از همین قبیل است. به عبارت شفاف­تر، من از وسط بحث شروع کردم و ریشه­های شب قدر را در پیش­زمینه­ی فرهنگی و اعتقادیمان بررسی نکردم. البته هدف من این بود که مشکلاتی را مطرح کنم تا سپس بتوانیم ریشه­های آن را بررسی کنیم.
برای بررسی ریشه­ای و بنیادین نگاه ما به شب قدر باید به همان سؤال محوری و اصلی خود بازگردیم که شب چه­قدر...؟
شب قدر چیست؟ چه نقشی در زندگی ما ایفا می­کند؟ و از این مهم‌تر، خدا این وسط چه کاره است و چه نقشی در زندگی ما دارد؟ رابطه­ی خدا با ما و شب قدر و زندگیمان چیست؟ ما چه شناخت، چه برداشت و چه تعریفی از خدایی داریم که شب قدر را مقدر کرده و برنامه­هایی را برای آن تدارک دیده است؟ اولیای الهی (منظورم به طور خاص پیامبر و اهل بیت ایشان است) چه برخوردی با شب قدر داشتند و از خدا چه می­خواستند؟ اساساً نگاه اهل بیت (ع) به خدا چگونه بود که ما بتوانیم بر اساس آن نگاه، وضعیت خود را و نسبت خود را با شب قدر تعریف کنیم؟ و ببینیم آیا هر عملی که آنان در شب قدر انجام می­دادند و در مفاتیح­الجنان اشاره­ای گذرا به آن شده است، ما هم باید انجام دهیم؟
تقدیر در شب قدر به چه معناست و شامل چه اموری می‌شود؟ آیا دعاهایی که ما مطرح می‌کنیم و می‌خواهیم برایمان مقدر شود همانند پیامبر و اهل بیت اوست؟ آیا در شب قدر باید از خدا بخواهیم که در سال آینده برایمان شوهر پیدا شود، یا در کنکور قبول شویم، یا بچه‌دار شویم، یا حساب قرض الحسنه‌یمان در فلان بانک برنده شود، یا بتوانیم ماشین بخریم، یا خدا وسیله‌ای فراهم کند که خانه‌ای بخریم و از این مستأجری و دربه‌دری خلاص شویم، یا ...؟ طبق اسناد موجود از ائمه‌ی اطهار (ع)، آنان برای تقدیر سال آینده از خدا چه می‌خواستند؟ من که هرچه گشتم جز اموری کلی که بیش از همه حج بیت الله الحرام درخواست شده و سپس عافیت و طول عمر و وسعت رزق و امثال آن، چیز دیگری نیافتم و خبری از شوهر و بچه و ماشین و خانه نبود.
توبه در شب قدر به چه معناست؟ اینکه گفته‌اند اگر شب قدر بگذرد و کسی آمرزیده نشود معلوم نیست دیگر و در ایام دیگر آمرزیده شود، آیا به این معناست که در این شب باید خیلی توبه کرد و بیش از شب‌های دیگر به خود فشار آورد و انواع توبه‌های مختلف اعم از قرآن به سر گرفتن و دعاهای متعدد و طولانی و امثال آن را به جا آورد تا بلکه خدا رحمی کند و ما را ببخشد؟
آیا تا دیروز که توبه‌ای در کار نبود و فقط گناه می­کردیم، خدا ما را مجازات می‌کرد؟ یا ما راست راست می‌چرخیدیم و خدا هم روزیمان را می‌داد، مشکلاتمان را حل می‌کرد، باران لطف و نعمت را بر ما می‌بارید و به روی خودش هم نمی‌آورد که ما گناهی کرده‌ایم؟
آیا خدا با کسی مثل بنده که در شب بیست‌وسوم ماه مبارک به جای قرآن سر گرفتن و دعای ابوحمزه‌ی ثمالی خواندن و تقدیر خوب و شایسته­ای را طلب کردن، گناه کبیره می‌کردم و بعد هم می‌گرفتم و تخت می‌خوابیدم، چه رفتاری می‌کند؟ آیا برایم سرنوشت بدی را رقم می‌زند؟ یا لطف می‌کند و هدایت خود را فرو می­فرستد تا شب قدر سال بعد بفهمم کیستم و چیستم و در این عالم هستی چه جایگاهی دارم و با چه خدایی مواجهم و چه کسی را نافرمانی کرده‌ام؟
آیا آن زمانی که طفلی صغیر بودم و اصلاً چیزی نمی‌فهمیدم و دانش و درکی نداشتم که بتوانم دعا کنم و تقدیر خوبی را از خدا طلب نمایم، خدا برایم چیزی مقدر نمی‌کرد و صبر می­کرد تا بزرگ شوم و بفهمم و شب قدر از او طلب کنم و او هم اجابت کند؟ یا مهربانانه برایم انواع نعمت‌ها و خوبی‌ها را مقدر کرد و من بسیاری از آنها را هنوز نفهمیده­ام و حتی تا پایان عمر هم نمی‌فهمم و پس از مرگ که پرده‌های اسرار کنار می‌رود تازه متوجه می‌شوم که خدا برایم چه رقم زده بوده و در چه دریای نعمتی شناور بوده‌ام؟ چه مشکلات و گرفتاری‌ها و بیماری‌ها و غصه‌هایی را از من برطرف ساخته که من تا به گوشه‌ای از آنها مبتلا نشوم اصلاً از وجود چنین چیزی در عالم خبردار نخواهم شد.
آیا همسایه­ی ما که شب قدر تا صبح از پای ماهواره جم نمی­خورد و شبکه­های مختلف را سیر می­کند در سال آینده شوهر نخواهد کرد، تنها به این دلیل که شب قدر از خدا نخواسته ازدواج را برایش مقدر کند؟ آیا کسانی که شب قدر بیدار نمی­مانند و دعای جوشن کبیر نمی­خوانند در سال آینده بچه­دار نمی­شوند؟ آیا افرادی که شب قدر از خدا چیز خاصی نمی­خواهند که برایشان مقدر کند در سال آینده در خلأ و بین زمین هوا به سر می­برند تا سال آینده شب قدر فرا برسد و تقدیری طلب کنند و درنتیجه، از خلأ خارج گردند و به تقدیری که طلب کرده بودند وارد شوند؟ در شب قدر چه تقدیر می­شود، چه کسی تقدیر می­کند و بر چه مبنا و منطقی و با چه ملاکی و بر اساس کدام صفات و ویژگی­های خود تقدیر می­کند؟
عارفان می­گویند «العَبدُ یُدَبـِّرُ و الـرَّبُّ یُقَـدِّرُ»، یعنی بنده تدبیر و برنامه­ریزی می­کند، ولی پروردگار تقدیر می­کند و چه بسا تمامی برنامه­های او را بر هم زند و از اثر بیندازد؛ مانند مرحوم حافظ که می­گفت:

بر آن سرم که ننوشم می و گنه نکنم
اگر موافق تدبیر من شود تقدیر

ولی مگر خود ما در لابه­لای دعای جوشن کبیر و البته در قرآن کریم خداوند را مدبّر نمی­خوانیم؟ پس تدبیر و تقدیر، همه در دست اوست و لاحَولَ و لاقُـوََّةَ إلّا بـِالله (هیچ اراده و هیچ نیرویی نیست، مگر از جانب خدا)، و ماتَشاؤُونَ إلّا أن یَشاءَ اللهُ (تکویر/29) (و اراده­ای نمی­کنید مگر اینکه خدا بخواهد). چه می­خواهیم و از که می­خواهیم؟ تدبیری نیست مگر به تقدیر او و به تدبیر او و به لطف او و به اراده­ی او و به حکمت و حکومت او ...

از طرف دیگر، آیا با داشتن خدایی که بدی‌های من را به خوبی مبدل می‌کند؛ گناهان من را به شکل کار خوب در نظر دیگران جلوه می­دهد؛ مدام ناز مرا می‌کشد و همیشه برای دوستی با من پیش‌دستی می­کند؛ نیازی به توبه و انابه ندارد و همینکه در قلبم از کاری پشیمان شوم مرا می‌بخشد؛ حتی منتظر پشیمانی قلبی من هم نمی‌شود و ابتدا او به قلب من رو می‌کند و به سوی من توبه می‌کند تا من متوجه اشتباهم شوم و قلباً از آن پشیمان گردم؛ در حال انجام گناه از سوی من، خیر خود را از من قطع نمی‌کند و نه تنها من را مفتضح نمی‌کند، بلکه فضا را طوری جلوه می‌دهد که هر کس از کنارم عبور می‌کند گمان می‌برد در حال عبادت و ثواب هستم؛ قلب آلوده و هوسباز من را از خلایق پوشانده و نمی‌گذارد حتی پس از مرگ هم کسی از ماهیت کثیف و گنهکارم با خبر شود، مبادا نفرینی یا شری پس از مرگ به من برسد؛ آنقدر در بخشش و آمرزش پیش می‌افتد که انگار به من محتاج است و باید منت­کشی کند و با من آشتی کند؛ آنقدر در عذاب و عقاب گناهانم تعلل و صبر می‌کند که گویا من را بخشیده و یا گناهانم را فراموش کرده و یا حتی از من شرم و حیا دارد که عذابم کند؛ خیر او و فیض او هر لحظه بر من و همه‌ی بندگانش نازل است، اگرچه ملائکه همواره شر و بدی ما را برای او می‌برند و ...، آیا با داشتن چنین خدایی من باید بترسم که شب قدر بگذرد و خدا از من نگذرد؟ خدا روز روزش با اندک بهانه‌ای، بلکه بی هیچ بهانه‌ای از ما می‌گذرد، آنوقت در شب قدر که در بین سیصد و پنجاه ­و چهار شب سال، تنها شب آرامش و سلامت و برکت است (سَلَامٌ هِیَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ. (قدر/5) (شب قدر تا طلوع صبح آرام و سلامت است) و إنّا أنزَلناهُ فی لَیلَةٍ مُبارَکَةٍ. (دخان/3) (ما قرآن را در شبی بابرکت نازل کردیم)) از من نمی‌گذرد؟
ما واقعاً خدا را چگونه شناخته‌ایم و چه تصوری از او داریم...؟ جدّاً خجالت نمی­کشیم که خدا را با خودمان مقایسه می­کنیم؟ در حالی که او بسیار و بسیار و بسیار و بسیار بالاتر و والاتر از آن است که با ما و اعمال نیک و بد ما سنجیده شود. لطف و رحمت و مغفرت و فضل و احسان او تنها در یک لحظه و در یک جلوه تمامی گناهان تمامی افراد بشر از آدم تا قیامت کبرا را به اضافه­ی ده­ها و صدها برابر همین تعداد انسان را شامل می­شود و باز هم اضافه می­آید و سرریز می­کند. برای همین است که یکی از اذکار قطعی و حتمی ما همواره این است که

شرمنده از آنیم که در دار مکافات
اندر خور عفو تو نکردیم گناهی

مگر نمی­دانیم که خدا گنهکارانی را که دوست دارند توبه کنند و پاک شوند دوست دارد و دست نوازش خویش را بر سر آنان می­گستراند و اساساً ما را برای گناه و توبه خلق کرده و به این دنیا فرستاده است؟ مگر ملائکه در هنگام خلقت انسان به خدا یادآوری نکردند که تصمیم به خلقت کسی گرفته­ای که در زمین فساد و خونریزی می­کند، در حالی که ما تو را سپاس و ستایش می­کنیم؛ ولی خداوند با جواب دندان­شکنی آنان را ساکت کرد که من چیزی می­دانم که شما نمی­دانید؟ خدا از فساد و خونریزی ما چه می­دانست که ما را لایق سجده‌ی همان ملائکه­ی سپاس‌گو و ستایش‌گر می‌دید، بجز توبه و بازگشت به آغوش گرم و صمیمی خود؟

با این حساب و با داشتن چنین خدایی باید شب قدر را با آرامش و طمئنینه‌ی کامل می‌گرفتیم و تخت می‌خوابیدیم و می‌دانستیم همینکه به او اعتماد و توکل داریم بزرگ‌ترین سرمایه را داریم و او هم دارد کار خودش را به بهترین شکل انجام می‌دهد و مَن یَتَوَکَّل عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسبُهُ (طلاق/3) (هر کس کارش را به خدا بسپارد، او برای انجام کارش کافی است) و بلکه یا مَن یُعطی مَن لَم یَسألهُ و مَن لَم یَعرِفهُ تَحَنـُّناً مِنهُ و رَحمَةً (ای که به کسای که از او درخواست نمی­کنند و کسانی که او را نمی­شناسند نیز از روی دلسوزی و مهربانی عطا می‌کند).

با این وصف، پس چرا شب قدر را بیداریم و به دعا و نماز و توبه می­پردازیم؟ ما نه، همان اهل بیتی که در بالا به عنوان ملاک و معیار عملکرد ما معرفی شدند، چرا چنین می­کردند؟
به نظر من «دلایل خاصی» وجود دارد که انبیا و اولیای الهی و ائمه­ی اطهار شب قدر و سایر شب­های زندگی خود را به عبادت و دعا و توبه و نیایش می­پرداختند، در عین حالی که دلشان به خدایی خدا قرص و محکم بوده و آنان نیز در صورت نبود این «دلایل خاص»، در شب قدر می­خوابیدند و به هیچ عذاب و گزندی نمی­اندیشیدند که لاخَوفٌ عَلَیهِم و لا هُم یَحزَنونَ (بقره/38، 62، 112، 262، 274 و 277؛ آل عمران/170؛ مائده/69؛ انعام/48؛ اعراف/35؛ یونس/62؛ احقاف/13) (نه ترسی دارند و نه غمی).
پس اکنون سؤالی که باید پاسخ دهیم این است که این «دلایل خاص» چیست و برای چه؟

ولی خودمانیم! خداییش جوابش واضح نیست؟
خب معلوم است دیگر!

برای اینکه چنین خدایی را شکر و سپاس و ستایش کنیم و از او تشکر نماییم؛
برای اینکه در زندگی خویش از ذکر و یاد چنین خدایی چقدر غافل بوده­ایم؛
برای اینکه در طول عمر با چنین خدایی چقدر در می­افتیم و به نزاع و جدال و حرب برمی­خیزیم؛
برای اینکه نافرمانی چنین خدایی را کرده­ایم و نمکدان چنین پروردگاری را شکسته­ایم؛
برای اینکه از آغوش پرمهر و همیشه گشاده­ی چنین محبوب دلنوازی گریخته­ایم؛
برای اینکه خود را به دریای اراده و خواست او بسپاریم و بگوییم آنچه تو مقدر کنی محبوب و مطلوب است و ما نگرانی و واهمه­ای از تقدیر تو نداریم! تقدیر تو مانند خودت زیبا و دوست­داشتنی است. اگر خوب بود که با کمال میل می­پذیریم و شکر می­کنیم و اگر بد بود که ...؛ نه! می­دانیم که از تو جز خیر و فیض صادر نمی­شود و جز خوبی و مهربانی سرنمی­زند. پس اگر به­ظاهر بد بود و به نظر ما بد آمد، صبر می­کنیم و از تو می­خواهیم تا امتحانات سخت خود را از ما برداری و بر ما ترحم کنی!
برای اینکه خود را به دریای جود و کرم و مرحمت و غفران او بسپاریم و بگوییم اگر ببخشی نشانه­ی لطف و احسان تو است و اگر مجازات کنی نشانه­ی عدل و انصاف تو است و در هر دو صورت زیبایی و دوستت داریم! اگر عذاب کنی هم دوستت داریم! اگر به دوزخ ببری هم دوستت داریم و با صدای رسا به اهل جهنم اعلام می­کنیم که ما دوستش داریم و از ذکر و یاد و عشق و بندگی و تعریف و تمجید او هرگز دست نمی­کشیم؛ زیرا ما انبوه بی­شمار و بی­حد و حصر نعمات و الطاف و کرامات و عنایات او را از یاد نبرده­ایم.
برای اینکه با التماس و تضرع به او بگوییم که از این خوان نعمت و لطف که به هر کس که بخواهی می­بخشی و به هر مقدار که بخواهی می­بخشی و به هر شکل که بخواهی می­بخشی، به ما هم ببخش! برای اینکه حیف است که در عمر کوتاه خود از این سفره­ی گشوده بهره­ی کمی ببریم و از عطایا و مواهب ویژه­ی آن که مخصوص دوستان خاص و محرم اسرار اوست بی­نصیب بمانیم. برای اینکه پس از مرگ نبینیم که خدا ما را بخشیده و به بهشت راه داده، ولی چه درجاتی در آنجا وجود دارد که ما به آنها دست نیافته­ایم. برای اینکه به اوج محبت او و عمق عشق او برسیم و از خواص و برگزیدگان درگاه او باشیم.
برای اینکه ما به این معرفت و علم برسیم و بفهمیم چرا برترین اعمال در شب قدر کسب علم و معرفت است.
برای اینکه بدانیم شب قدر با این اوصاف اگر یک بار در عمر ما اتفاق بیفتد کافی است تا تمامی عمر و زندگیمان را بیمه کند و شب­های دیگر عمرمان را با خیال آسوده سر بر بالین بگذاریم.
برای اینکه در زندگی یک بار هم که شده در شب قدر، قدر چنین خدایی را بدانیم و بدانیم که چرا این شب را قدر نامیده­اند و بدانیم شب چه‌قدر....

 




موضوع مطلب : شب قدر, توبه, دعا, آمرزش, معرفت, خدا


یکشنبه 89 شهریور 14 :: 11:0 صبح ::  نویسنده : داود صلاحی