سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
با ترانه ...

آسیب شناسی فرهنگ سازی برای همت و کار مضاعف

یکی از هنرهای کم نظیر ما این است که هر وقت ضرورت هر مسأله ای را حس می کنیم و تصمیم می گیریم در مورد آن کار فرهنگی کنیم، می دویم می رویم قرآن را از روی طاقچه برمی داریم، یک فوت به آن می کنیم تا گرد و غبار انزوا از روی جلد قشنگش پاک شود. بعد آن را می گشاییم و به دنبال آن مسأله در قرآن می گردیم. مثلاً هر وقت رهبر انقلاب موضوعی را به عنوان یک مهم و اولویت در کشور مطرح می کند، از جمله ی نخستین آثاری که در مورد آن منتشر می شود بررسی آن موضوع از دیدگاه قرآن و عترت است. باز هم مثلاً وقتی رهبر انقلاب می گوید جنبش نرم افزاری و نهضت تولید علم برای جامعه ی امروز ایران عزیز ضرورت دارد، بلافاصله مقالات و حنی کتاب(!)هایی با موضوع علم و علم اندوزی از دیدگاه قرآن و اهل بیت(ع) روانه بازار فرهنگ می شود. گویی اگر بدانیم نظر قرآن راجع به علم چیست مشکل تولید علم در کشور حل خواهد شد و جنبش نرم افزاری نیک سرانجام خواهد افتاد.

بنده سرسختانه به بومی سازی مسائل نظری اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، فلسفی و ... به معنای ایرانی سازی و اسلامی سازی آن اعتقاد دارم و توصیه نمی کنم نسخه ی غربی آنها را به خورد یکدیگر بدهیم و یک لیوان آب هم تعارف کنیم تا کسی با مشکل بلع یا سوء هاضمه مواجه نشود، ولی ...
ولی بومی سازی قاعده دارد، قانون دارد، متدولوژی دارد، سبک و سیاق علمی و کارشناسانه دارد؛ نه اینکه هر واژه ای را در نرم افزارهای قرآنی و روایی جستجو کنیم و نتایج آن را روی کاغذ بیاوریم. اولین نیاز برای تحلیل معنای یک مسأله در قرآن و احادیث، دانستن مبانی علم تفسیر، شناخت علم الحدیث و درایت الحدیث و آشنایی با روش ها و مجاری استنباط از متن مقدس است. بگذریم...

نکته ی قابل تأمل دیگر این است که مگر کار فرهنگی یا به عبارت دقیق تر فرهنگ سازی برای یک موضوع لزوماً به این معناست که ببینیم و به دیگران هم بگوییم که نظر قرآن و احادیث راجع به آن چیست؟ و اساساً مگر تمامی موضوعات در قرآن و احادیث مطرح شده و اگر شده مگر بیان صرفاً چند آیه و روایت در خصوص آن بدون بازسازی زمان، شرایط و اقتضائات امروز و ترسیم نحوه و میزان تعامل آن موضوع و آن آیات و روایات با سایر مفاهیم و آیات و روایات مرتبط، چاره و راه حل منطقی و قابل اتکایی به شمار می آید؟ از این هم بگذریم که جای بحث مفصلی دارد...

یکی از توصیه های حکیمانه و دوراندیشی های مدبرانه رهبر فرزانه انقلاب نامگذاری امسال به «همت مضاعف و کار مضاعف» بود که هیچ منصفی را توان انکار ضرورت و اهمیت آن برای کشور نیست، بویژه در وضعیت کنونی ایران که در یک گذار تاریخی و بی نظیر ره می سپرد. اما در این خصوص برعکس موضوعات دیگر با سیل مقالات و نوشته های مختلف در بررسی نگاه قرآن و اهل بیت(ع) روبرو نشدیم. من که هرچه جستجو کردم یا مطالب غیر مرتبط با قرآن یا مطالب قرآنی غیر مرتبط با همت و کار مضاعف مشاهده کردم که البته همان هم انگشت شمار بود.

در قرآن کریم که عزیزان هرچه گشتند نتوانستند بجز آیه «و ان لیس للانسان الّا ما سعی» (و اینکه انسان هیچ نصیبی ندارد مگر آن مقدار که تلاش کرده است. نجم/39) چیزی بیابند و از آن استفاده کنند. هرچند این آیه دلالتی بر لزوم همت مضاعف در جامعه ی کنونی ایران عزیز ندارد، به صورت ضمنی این انگیزه را تقویت می کند که اصولاً انسان هرچه بیشتر تلاش کند بیشتر هم سود می برد. البته در قرآن آیات دیگری هم هست که در آن از واژه ی «سعی» و مشتقات آن استفاده شده است، ولی خوشبختانه مورد استناد کسانی که به دنبال همت در قرآن بوده اند قرار نگرفته است. هرچند آیه ی بعد از همین آیه هم نتیجه ی تلاش را به آینده ای دور موکول می کند و انگیزه را تا حدودی خنثی می نماید، وقتی می فرماید: «و انّ سعیه سوف یری» (و اینکه نتیجه ی تلاش او در آینده ای نه چندان نزدیک مشاهده خواهد شد).

همچنین آیاتی که مربوط به همت بوده و واژه ی همت و همخانواده های آن را در بر دارد مورد استناد این عزیزان قرار نگرفته است که شایان ذکر است بهترین آیه در این قسمت اهتمام زلیخاست تا یوسف طفل معصوم را فراچنگ آورد و تلاش یوسف برای در بر گرفتن زلیخا، البته اگر برهان پروردگار خویش را مشاهده نکرده بود. باقی آیاتی که همخانواده های همت در آنها به کار رفته از این هم بدتر و ضایع تر است و اصلاً نمی توان راجع به آنها فکر کرد، چه رسد به تأسی و الگو گرفتن؛ مثلاً آیات آل عمران/122 و 154، نساء/113، مائده/11، غافر/5 و توبه/13 و 74 که عموماً به جنگ با پیامبران و آسیب رساندن به آنان و کفر و شک ناحق به خداوند و امثال آن اشاره کرده است که در جوار همگی آنها مکر عاشقانه ی زلیخا امری شریف و قابل تأمل است که می توان به آن فکر هم کرد. بار دیگر بگذریم از این ماجرا. نمی خواهم با زلیخا بیش از این دست به گریبان شوم که چه لباس او از جلو و چه لباس من از پشت پاره شود در هر دو صورت عاقبتی یکسان و دردسرساز به دنبال دارد...

در مورد کلمه ی کار هم که خدا را شکر اصلاً در قرآن چنین واژه ای نداریم، مگر آنکه «اذا الشمس کوّرت» را ترجمه کنیم: «هنگامی که خورشید کار می کند!». واژه ی شغل و اشتغال هم وضعیت بهتری نسبت به همت ندارد و در دو آیه ی فتح/11 و یس/55 ذکر شده است. بنابراین قرآن درباره ی همت و کار مضاعف توصیه ی خاصی ندارد؛ البته بر اساس روش شناسی عزیزانی که تنها به دنبال واژگان می گردند و از مفاهیم و مصادیق آنها غفلت می ورزند. فراموش نشود برخی از این بزرگواران به تعداد واژه «فعل» در قرآن هم استناد کرده و آن را نشان از اهمیت همت و کار مضاعف در قرآن دانسته اند!

اما اگر از پیچ و تاب قلم تاحدودی طنز و تلخ بنده رها شویم و بحث را با جدیت بیشتری پی بگیریم، این سؤال جدی مطرح می شود که مگر کسانی هستند که این مقدار ساده و بی استنباط با قرآن و مفاهیم عمیق و هفتاد در هفتاد لایه ی آن برخورد کنند؟!

پاسخ مثبت است. شرمنده ام و متأسف که این حرف را می گویم. ولی از حقیقت گریز و گزیری نیست؛ حقیقتی که با مروری گذرا بر آثار منتشر شده درباره ی موضوعات مختلف مطرح در سطح پژوهشگران(!) و مسؤولان(!) فرهنگی کشور به وضوح قابل مشاهده است. برای نمونه به این پیوند و این پیوند و این پیوند و این پیوند و این پیوند و این پیوند و این پیوند و این پیوند و این پیوند و این پیوند و این پیوند  مراجعه کنید.
در تمامی پیندهای ذکر شده یا نام قرآن فقط در تیتر مطلب ذکر شده و در متن آن قرآن کریم جایی ندارد؛
یا به واژه ی کار یا فعل در قرآن توجه شده؛
یا به مسائل مرتبط با کار و - بدتر از آن - با اشتغال پرداخته شده؛
یا به اهمیت کار کردن و مذمت بیکاری اشاره دارد و یا ...
در کنار این مسأله ی غیرعلمی، لازم است نمونه هایی را نیز ذکر کنم که نظریه پردازانی از حاب واژگان گذشته اند، به عمق قرآن کریم توجه کرده اند و تنها از واژه ی همت و شغل یا فعل استمداد نکرده اند، مانند این پیوند.

از قرآن که عبور کنیم در روایات هم با همین مشکل، ولی کمی لطیف تر و نامحسوس تر مواجهیم. تمامی روایات معدودی که درباره ی همت و کار مضاعف مثال زده می شود یا راجع به ارزش و اهمیت کار و مذمت بیکاری و کسالت است و یا به مصادیقی از همت اشاره دارد. در مورد ارزش و اهمیت کار این پرسش را می پرسم که آیا انصافاً نیاز به نقل روایت دارد یا هر عاقلی آن را می داند؟ ارزش کار که هیچ، حتی اهمیت و ضرورت کار مضاعف نیز بر کسی پوشیده نیست و امروز حتی دشمنان و بدخواهان نظام جمهوری اسلامی و ایران عزیز هم در خصوص این تدبیر و شعار رهبر انقلاب سکوت کرده و به آن خرده نگرفته اند؛ زیرا مخالفت با آن، مخالفت با یکی از منطقی ترین و اساسی ترین نیازهای کشور و مردم است و درک این مطلب احتیاج به روایت و حدیث ندارد. بنابراین این دسته از روایات با موضوع بحث ما ارتباطی ندارند، گرچه بازخوانی آنها در جای خود خالی از لطف و فایده نیست.
در مورد روایاتی که به مصادیق همت پرداخته است هم اگرچه مفید و قابل بهره برداری است، به موضوع بحث یعنی تبیین ماهیت و ضرورت همت مضاعف ارتباطی ندارد.
تنها تعداد کمی از روایات بر همت عالی داشتن و بلندهمت بودن تأکید می ورزد و به عبارت بهتر با موضوع مورد نظر ما ارتباط واقعی و منطقی دارد که آن هم با توجه به روشن و غیر قابل خدشه بودن شعار امسال، خلأ خاصی را پر نمی کند، اگرچه باز هم تأکید می کنم خوانش این روایات در محل خود مفید و مؤثر خواهد بود.

نکته ی آخر را هم بگویم و جمع بندی کنم و آن اینکه برخی از عزیزان به دلیل کمبود آیه و روایت در این موضوع، به اشعار و جملات بزرگان، عرفا و شعرا هم تمسک جسته و با استناد به آنها کوشیده اند به زعم خود و به سهم خود، اهمیت بحث همت و کار مضاعف را یادآور شوند.

جمع بندی من:
1. من این تلاش ها را مذمت نمی کنم و انتقادات خود را با هدف نفی این فعالیت مطرح نکردم. به هر حال در جامعه ی دور از قرآن و عترت ما، هرچه به قرآن سر بزنیم و به خانه ی اهل بیت(ع) در بزنیم به بیراهه نرفته ایم و حداقل فوایدی را کسب خواهیم کرد؛ اما آیا از ما تنها چنین انتظاری می رود و فرهنگ سازی برای موضوع استراتژیک و مهمی همچون شعار امسال، در این حد از تلاش های عامیانه و غیرکارشناسی و بعضاً اشتباه و غیرعلمی خلاصه می شود یا...
یا چشم ها را باید شست و جور دیگر باید دید؟
دست کم اگر بنا شد برای موضوعی کار علمی و نظری انجام دهیم با ابزارها و روش های خاص آن و مجهز به دانش کارآمد و کاربردی اقدام نماییم تا صرفاً به موازی کاری و تکرار مکررات مبتلا نگردیم و دست کم در این زمینه برای یک بار هم که شده همت مضاعفی کنیم و کار مضاعفی از خود نشان دهیم!

2. هدف اصلی من تنها آسیب شناسی فرهنگ سازی نبود؛ زیرا از ایراد گرفتن و نقادی بدون ارائه ی راهکارهای جایگزین و عملی متنفر و گریزانم. اگر خدا مدد کند در آینده نمونه های مفیدتر و لازم تری از فرهنگ سازی را مطرح خواهم ساخت.

3. هدف اصلی تر من آسیب شناسی تفسیر و مراجعه به متون دینی و مقدس در کشور عزیزتر از جانمان ایران سرفراز است که دست کم در میان علما و حوزویان نباید با چنین وضعی روبرو باشد و این وظیفه در درجه ی نخست و ذاتاً باید از سوی نهادهای دینی پیگیری شود. به هر تقدیر، یکی از اهداف اساسی من در این مصحف وبلاگ، بیان مصادیقی از همت مضاعف و کار مضاعف در قرآن مجید و روایات ارزشمند اسلامی است که به یاری خدا و دعای دوستان و شاید هم نفرین دشمنان در این زمینه مُوسی به دست خواهم گرفت و کیبوردی خواهم نواخت تا در عصری که قلم فرسایی متأسفانه زده گاراژ و دارد به مومیایی موزه ها تبدیل می شود، تفسیری دیجیتال و سایبری از قسم الهی به «نون و القلم و ما یسطرون» داشته باشم و مایسطرون را به همه ی آنچه می نگارد و علم را می گستراند بگسترانم.
یاحق




موضوع مطلب : همت, کار, مضاعف, قرآن, عترت, اهل بیت, تفسیر


پنج شنبه 89 تیر 31 :: 1:25 عصر ::  نویسنده : داود صلاحی