سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
با ترانه ...

مصادیق همت مضاعف در قرآن کریم (1)

در مطلبی که پیش از این در مورد همت و کار مضاعف از منظر قرآن نوشتم وعده دادم که مصادیقی از همت و کار مضاعف را در قرآن کریم نشان دهم. اکنون که فرصتی دست داده و دوستان نیز اصرار بر ادامه ی این موضوع داشتند، پست جدیدی را در معرض دید علاقه مندان قرار می دهم و امیدوارم اگر خواندند زکات آن را که همانا کامنت و نظر نوشتن است فراموش نکنند تا حق دوستی را با تذکر اشکالات و عیوب من در این وبلاگ ادا کرده باشند. البته از سایر انتقادها (غیر دوستانه) هم به گرمی استقبال می کنم تا از مصادیق محکم بستن کمر همت در این راه به حساب آید. بریم سر اصل مطلب ...

خداوند در قرآن کریم در بخش پایانی سوره ی فرقان به توصیف برخی از مهم ترین ویژگی های بندگان خود می پردازد و نکات مهمی را مطرح می سازد که جای بحث و گفتگوی طولانی دارد. در این فقره که از آیه ی 63 با عبارت «وَ عِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ ...» شروع می شود و تا آیه ی 76 ادامه می یابد، خداوند می فرماید بندگان «مهرپرور» کسانی هستند که ... و چهره ای از بندگانی را که دوست می دارد ترسیم می نماید. اینکه چرا خداوند متعال در این آیه خود را «رحمان» (مهرپرور) نام نهاده و از کلمه ی «الله» استفاده نکرده یکی از ظرافت های این آیات است که اکنون از دایره ی بحث ما - که به بیان مصادیقی از همت مضاعف و بلندهمتی در قرآن کریم اختصاص دارد - خارج است، اما همین مقدار به آن اشاره کردم تا ذهن خوانندگان این متن را به تفکر و تحقیق بیشتر برانگیزم. اگر عمری باشد و توفیقی از جانب مهرپرور، روزی برخی از زیبایی ها و نکات نهفته در سوره ی مریم را تفسیر خواهم کرد و در آنجا به حکمت این «مهرپرور» هم خواهم پرداخت؛ چرا که سوره ی مریم اساساً سوره ی مهر و رحمت است. شاید هم روزی همین آیه 63 سوره ی فرقان را به قصد کندوکاو واژه ی «مهرپرور» تفسیر کردم. تا بعد ...

به هر حال، در ضمن ویژگی هایی که از بندگان خدا در آیات پایانی سوره ی فرقان ذکر شده، در آیه 74 به این عبارت بر می خوریم که «وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَـبْ لَنَا مِنْ أَزْواجِـنَا وَذُرّیاتِـنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّـقِینَ إِمَاماً». یعنی «و کسانی که می گویند پروردگارا! در مورد همسران و فرزندان ما آنچه را به ما عطا کن که مایه ی روشنی چشم ما باشد و ما را پیشوای باتقوایان کن».
در این آیه دو نکته محوری وجود دارد: یکی درخواست بندگان خدا از او در مورد همسران و فرزندان خود و دیگری درخواست آنان از خدا در مورد وضعیت و نسبت شان در قبال افراد باتقوا. قبل از اینکه راجع به این دو نکته حرفی بزنیم شاید شما هم مانند بنده به یاد حدیثی از پیامبر اکرم (ص) افتاده باشید که در آن به همین دو نکته اشاره شده و آن را به کمال ایمان پیوند داده است. ایشان می فرمایند: «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دینِـهِ، فَلْـیَتَّـقِ اللّهَ فِی النِّصْفِ الْباقی» (امالی شیخ طوسی، ص 518؛ مکارم الاخلاق، ص 196؛ عوالی اللآلی، ج 3، ص 289؛ بحار الانوار، ج 103، ص 219). یعنی «هر کس ازدواج کند نیمی از دین خود را محرز و قطعی کرده است، بنابراین برای نیمه ی دیگر تقوای خدا را پیشه کند».
در این روایت، پیامبر رحمت (ص) همین دو نکته را موجب تکمیل و تحکیم ایمان بر می شمرند و هر کدام را ضامن نیمی از دین افراد معرفی می کنند. به عبارت دیگر، کسی که ازدواج کند و تقوا هم در پیش گیرد می تواند کارنامه ی قابل قبولی در پیشگاه خداوند داشته باشد و نقص بزرگ و قابل توجهی در زندگی اش به چشم نخورد. اما به غیر از شباهت مطالب، ارتباط این روایت با آیه ی 74 سوره ی فرقان چیست؟
در آیه ی مذکور یک بنده از خدای خود همین دو موضوع را درخواست می کند و در واقع، دو نیمه ی ایمان را از خدا طلب می کند تا بتواند دین خود را کامل نگهدارد. بنابراین اگرچه در آیه به ایمان و دینداری اشاره ای نشده، مقصود از آن دو درخواست، خواسته ی بالاتری است که همانا ایمان و احراز و حفظ دینداری فرد است. اما سؤال جالب توجه این است که بنده ی خدا با چه نگاهی و در چه افقی این خواسته ی خود را مطرح می سازد؟
بنده از خدا نمی خواهد به او همسر و فرزند دهد و او را از باتقوایان قرار دهد؛ اگر چه در صورتی که همین را دریافت کند برای او کافی است و توانسته است ایمان خود را حفظ کند. بلکه افق نگاه خود را به بالاترین مرتبه ی ایمان و نهایت دینداری معطوف می کند و دو نیمه ی دینداری را در نهایت کمال و به معنای تامّ و کامل از خدا طلب می کند. او از خدا می خواهد:

1. او از خدا می خواهد همسر و فرزندی داشته باشد که مایه ی روشنی چشم او و نور دیده اش باشند؛ یعنی تمامی مسائل فردی و اجتماعی انسان که از خانواده و روابط زناشویی و والدینی سرچشمه می گیرد و به نوعی تحت تأثیر آن قرار دارد هدفگیری شده و بنیان اصلی شخصیت، منش و اخلاق فردی و اجتماعی در حال استحکام بخشی و ترمیم و تصحیح است. در بررسی این خواسته ی مؤمنان از خدا، نباید از این نکته غافل ماند که از نظر اسلام، خانواده به عنوان زیربنای تمامی رفتارها و اخلاقیات و پایه ی شخصت فرد می تواند انسان را به اوج کمال دنیایی و آخرتی برساند.
به تعبیر دیگر، ممکن است فردی ازدواج کرده باشد و رابطه ی خوبی هم با همسر خود داشته باشد و در نتیجه به گناهی در این حوزه آلوده نشود، اما رابطه ی او و همسرش در حدی نباشد که مکمل و سازنده ی شخصیت او و همسرش باشد و نتواند بسیاری از ریزه کاری های مورد نیاز برای کمال بشری را در اختیار او قرار دهد. در مورد فرزندان هم همین دو نوع رابطه یعنی رابطه ی معمولی بدون اشکال و رابطه ی سازنده ی معطوف به کمال قابل طرح است.
با توجه به طولانی بودن مباحث خانواده و تأثیرات آن در زندگی افراد از توضیح بیشتر در خصوص این مسأله می گذرم و دوستانی را که در مورد نقش محوری، کلیدی و اساسی خانواده در شکلگیری و رشد مثبت یا منفی شخصیت انسان تردیدی دارند به متون روانشناسی و متونی که ابعاد خانواده در اسلام را کاویده اند ارجاع می دهم. البته اگر باز هم قانع نشدند با همان کمر همت که قبلاً ذکر شد در خدمت خواهم بود ...
پس خلاصه ی این بخش چنین شد که فرد از خدا می خواهد در خانواده هیچ مشکلی نداشته باشد و همسر و فرزندانش نه تنها اسباب امیدواری و آرامش خاطر او باشند (یعنی ویژگی منفی و ناراحت کننده ای نداشته باشند)؛ بلکه دستاوردهای مثبت و رضایت بخشی را نیز برای او داشته باشند که احساس پیشرفت، تکامل و حرکت رو به جلو داشته باشد و با دیدن آنها احساس کند دیدگانش روشن و افق زندگی اش نورانی است.

2. او از خدا می خواهد امام و پیشوا و راهبر باتقوایان باشد و متقین به او اقتدا و تأسّی کنند؛ نه اینکه فقط یکی از آنان باشد. برخلاف بحث خانواده که ممکن است اهمیت و نقش محوری آن از سوی برخی مورد تردید قرار گیرد، پیشوایی و راهبری قطعاً حکایت از برتری و بلندی مرتبه دارد و نشان دهنده ی شأن و جایگاه رفیع نسبت به دیگران است. بنابراین تردیدی نیست که «امام و پیشوای باتقوایان» بودن مرتبه ای بالاتر و مهم تر از صرف «باتقوا» بودن است. بلکه اگر با حقیقت تقوا آشنا باشیم به میزان اهمیت، ظرافت و حساسیت این امامت و راهبری واقف خواهیم بود.

با نگاهی دقیق تر و بازخوانی عمیق تر آیه و بررسی دو موضوع مورد اشاره، در خواهیم یافت که هر دو خواسته ای که در این آیه از خدا درخواست شده مربوط به اموری است که باسختی فراوان و به ندرت حاصل می شود و برای دستیابی به آنها عوامل و شرایط فراوانی باید همراه و مساعد شوند که شاید بسیاری از آنها از دایره ی توان و اختیار انسان خارج باشد و تنها لطف و توفیق الهی است که می تواند تمامی آنها را در یک راستا قرار دهد تا فردی هم در زندگی خانوادگی خود و هم در جایگاه اجتماعی خود موفق و کامیاب باشد. در توصیف پیچیدگی این شرایط و دشواری همساز شدن آنها همین گفته کافی است که بعضی از انبیا و اولیای الهی هم از چنین توفیق و موقعیتی بی بهره بودند و نتوانستند همه ی این خصوصیاتی را که در آیه 74 سوره ی فرقان ذکر شده، یکجا در اختیار داشته باشند.
این را گفتم تا بگویم آنچه در این آیه خواسته شده خیلی خیلی خیلی خیلی بزرگ و دور از واقعیت های زندگی و جامعه است و درصد فراهم شدن تمامی شرایط آن به طور طبیعی و با محاسبات بشری به سمت صفر میل می کند؛ اما بندگان «مهرپرور» می دانند با چه مهرپروری سروکار دارند و طرف حسابشان کیست. آنها می دانند طرف حسابشان اصلاً اهل حساب و کتاب نیست و به هر کس که بخواهد بدون حساب می بخشد (إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ. آل عمران/37). در نتیجه نهایت ایمان و کمال دینداری را از طریق نهایت و کمال دو نیمه ی آن طلب می کنند و نقطه ی همت خود را به بالاترین حد ممکن در میان تمامی خواسته ها و تمامی بخشودنی ها معطوف می نمایند که هم از حیث موضوعی که درخواست شده و هم از حیث میزان و کیفیت آن، از مضاعف و دوبله و سوبله و چوبله هم بسی فراتر می رود!




موضوع مطلب : قرآن, تفسیر, همت مضاعف, ازدواج, تقوا, ایمان


شنبه 89 شهریور 6 :: 12:45 عصر ::  نویسنده : داود صلاحی